اگر شما تا کنون حتی برای یکبار هم پیگیر وضعیت بورس شده باشید حتما کلمه شاخص به گوش شما خورده است، هر فردی که کم و بیش اخبار بورس را پیگیری می کند تا به حال بارها و بارها شنیده است که مثلا شاخص بورس امروز با ۵۰۰ واحد رشد به ۷۵۰۰۰ واحد رسید و یا شاخص بورس تهران امروز ۱۰۰۰ واحد افت کرد. شاید مثل بسیاری از تازه کارهای بورس این سوال برای شما هم پیش آمده باشد که این شاخص بورس چیست؟ و نوسانات و کم و زیاد شدن عدد این شاخص چه معنی دارد. پس توصیه می کنیم که اگر با این کلمه آشنایی زیادی ندارید در ادامه این مقاله همراه باشید. در این مقاله سعی می کنیم که مفهوم شاخص را به صورت ساده برای سرمایه گذاران تازه وارد بیان کنیم .
شاخص بورس عددی است که بیانگر وضعیت کلی بورس و روند رشد و یا افت این بازار می باشد. ما در بورس فقط یک شاخص نداریم بلکه چند شاخص مختلف داریم که هرکدام از آنها وضعیت بورس را از جنبه خاصی به ما نشان می دهد و محاسبه هرکدام از این شاخص ها از طریق فرمول متفاوتی صورت می گیرد. پس برای تحلیل آن باید بدانید کارکرد آن شاخص چیست. این شاخص ها معیارهای مهمی هستند که با تحلیل کردن و بررسی آنها، می توان از وضعیت گذشته و حال بورس از جنبه های مختلف مطلع شد. اما در بین این شاخص ها چند شاخص نسبت به بقیه از اهمیت بیشتری نزد فعالین بورس برخوردار هستند. در ادامه به معرفی چند شاخص اصلی بورس می پردازیم.
در شکل زیر نیز نحوه نمایش برخی از این شاخص ها در سایت بورس را مشاهده می کنید:
این شاخص همان شاخصی است که همیشه در اخبار و رسانه ها از آن به عنوان شاخص بورس تهران صحبت می شود. شاخص کل در بین فعالین بازار و سرمایه گذاران یکی از پرکاربردترین شاخص هاست. این شاخص بیانگر سطح عمومی قیمت و سود سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس است،
به عبارت دیگر تغییرات شاخص کل بیانگر میانگین بازدهی سرمایه گذاران در بورس است. برای درک ساده تر مفهوم شاخص کل، فرض کنید که شما از سهام تمام شرکتهای بورسی هرکدام ۱ عدد سهم را خریداری کنید. در این صورت تغییرات شاخص کل بورس برابر با میزان بازدهی سهام شما خواهد بود.
پس این شاخص هم تغییرات قیمت سهام و هم سودهای سالیانه ای را که شرکت ها به شما پرداخت می کنند، محاسبه می کند.
نام دیگر شاخص کل، شاخص قیمت و بازده نقدی (TEDPIX) است. نکته ای که هنگام بررسی شاخص باید به آن توجه کنید این است که میزان تغییرات شاخص برای ما اهمیت دارد نه خود عدد شاخص. مثلا اگر شاخص کل بورس در طی ۱سال از عدد ۲۰۰۰۰ به ۳۰۰۰۰ برسد (۵۰% رشد کند) نشان دهنده این است که میانگین بازدهی بورس طی این یکسال برابر با ۵۰% بوده است.
قیمت پایانی سهام قیمتی است که معامله سهم در ابتدای روز بعد، براساس آن قیمت آغاز می شود. لزوما همواره قیمت پایانی سهم، با آخرین قیمت سهم برابر نیست. زیرا قیمت سهام شرکتها، درصورتی می تواند حداکثر افزایش یا کاهش روزانه را تجربه کند که حجم قابل توجهی از آن سهم در طول ساعت معاملاتی مورد معامله قرار گیرد.اینجاست که حجم مبنا مطرح میشود.
بنابراین اگر میزان معاملات بر روی آن سهم از حجم مبنا کمتر باشد، درصد افزایش یا کاهش قیمت سهم نیز کمتر از حداکثر میزان افزایش یا کاهش تعیین شده براساس مقررات خواهد بود.برای مثال، اگرچه ممکن است قیمت آخرین معامله سهام یک شرکت پذیرفتـه شده در بورس، در یک روز افزایش یا کاهش 4 درصدی (حداکثر نوسان روزانه، براساس مقررات) را تجربه کند، اما چون حجم معاملات روی آن سهم کمتر از حجم مبنا بوده است، بنابراین قیمت پایانی سهم مثـلا با حداکثر 1 درصد افزایش یا کاهش، ثبت میشود.
لازم به ذکر است قیمت پایانی سهم براساس میانگین موزون قیمت سهم در طول یک روز معاملاتی، تعیین میشود.
قیمت آخرین معامله
همانطور که از نام آن مشخص است، قیمت آخرین معامله، قیمتی است که آخرین بار سهام در آن قیمت معامله شده است.به دلیل اینکه قیمت آخرین معامله در اغلب موارد به میزان زیادی بالا و پایین میشود معمولا برای اشاره به قیمت یک سهام، از قیمت پایانی استفاده میکنند.قیمت آخرین معامله برای سفارشگذاری در بورس اهمیت زیادی دارد.زیرا شخص در صورتی که بخواهد معامله را به سرعت انجام دهد میتواند قیمت سفارش خود را نزدیک به این قیمت یا معادل این قیمت وارد کند تا احتمال کامل شدن سفارش افزایش یافت.
دوست دارید ثروتمند بشید اینطور نیست؟
بیشتر افراد با شنیدن کلمه ثروت حسابی ذوقزده میشن. در این مطلب ، قصد داریم به موضوع ثروتمند شدن در بورس بپردازیم.
این روزا همه از بورس صحبت میکنن. جالبه که در اکثر مواقع در اخبار تلویزیون و سایتهای خبری فقط زمانی که بورس در حال افزایش هست، مطالبی درباره رکوردشکنی شاخص بورس و بازدهی بالای بورس نقل میشه.فعالان قدیمی بازار بورس میدونن که بورس همیشه اینطور پربازده و پرسروصدا نبوده و تقریبا از اواسط سال 91 بود که بازار بورس بازدهی خوبی رو نصیب سرمایهگذارا کرد. البته همیشه در بورس شرکتهای بودن که سهامشون برعکس بازار، بازدهی خوبی رو داشته.
ولی آیا بازدهی بورس خوب خواهد بود؟ هیچکس نمیتونه جواب قطعی بده.
میخوام یه راهی رو به شما پیشنهاد کنم که با رفتن در این راه، چه بازار بورس مثبت باشه و چه منفی، به سمت آزادی مالی و بدست اوردن یه سرمایه خوب حرکت خواهید کرد.
اول بذارید بگم که اگه ولخرج هستید و خرجهای بیهوده میکنید، این عادت خیلی بد رو کنار بذارید. نگید عادت کردم. کافیه اراده کنید و به خودتون قول بدید که هیچ وقت پولی که با زحمت و صرف وقت و انرژی بدست اوردید رو بیهوده خرج نکنید.
خرجهای بیهوده چه چیزهایی هستن؟
– خرج کردن برای لوازمی که بهشون احتیاجی ندارید.
– خرید چیزهایی که بیشتر هزینه روی دستتون میذاره تا درآمد.
– خرید لباس و وسایل تزیینی برای اینکه غریبهها رو تحت تاثیر قرار بدید.
– خرید موبایل و تبلت و لپ تاپ گرونقیمت و این جور گجتهایی که هر لحظه مدلهای جدیدترش به بازار میاد و چیزی جز خرج روی دستتون نمیذاره .
– و خرج کردنهای بیخود و بیجهت دیگه که بیشتر ماها میدونیم چه چیزهایی هستن ولی بازهم انجام میدیم.
همه شما که این مطلب رو میخونید حتما یه شغل دارید و به هر حال پولی رو از یه راهی بدست میارید. خب برای رسیدن به آزادی مالی و بدست آوردن ثروت از طریق بورس چیکار کنید، در یک جمله میگم : « حداقل 10 درصد از درآمدتون رو (هرچقدر هم که کم باشه) سهام بخرید و سرمایهگذاری کنید»
اول کار مشخص کنید که چقدر از درآمد ماهیانهتون رو میخواید سرمایهگذاری بخرید. اینکارو با توجه به تجربه هزینهها و درآمدهای ماههای قبلتون انجام بدید. وقتی اون درصد رو مشخص کردید، دیگه کمش نکنید بلکه افزایش بدید.
نکته خیلی مهم اینه که وقتی پولی دستتون اومد، همون اول کار باید پولی که برای سرمایهگذاری (خرید سهام، خرید واحدهای صندوق سرمایهگذاری و…) اختصاص دادید رو از روی درآمد بردارید و کنار بذارید. یعنی تا پول دستتون اومد، مقداری که مشخص کردید رو به حسابی که مخصوصا برای سرمایهگذاری باز کردید واریز کنید.
نگید وقتی هزینههام رو کردم و تموم شد هرچی باقی موند رو سرمایهگذاری میکنم، این غلطه و به احتمال قوی همه پولی که دارید رو خرج میکنید.
اگه بدهکار هستید، هر ماه مبلغی رو بابت بدهیها پرداخت کنید ولی سرمایهگذاری همیشه باید جای خودش باقی بمونه.
اگه قبلا پس انداز نمیکردید اولش سخته ولی بعد عادت میکنید که حداقل ده درصد از پولی که درمیارید رو بذارید کنار، انگار اصلا این پول مال شما نیست. خیلی جالبه که هزینهها خودش جفت و جور میشه، امتحان کنید تا ببینید هرچقدر برای هزینههای ماه کنار میذارید با همون مقدار زندگیتون میچرخه.
بهتره سرمایهای که در حساب جدا گذاشتید رو فورا بکار بگیرید تا نتونید به آسونی خرجش کنید. (البته مثلا اگه سهام بخرید، امکان فروش سهام همیشه هست ولی چون چندروز طول میکشه تا پولش دستتون برسه، دیگه فکر فروشش رو از سرتون بیرون میکنید)
حتی اگه میتونید ماهی 200 هزار تومان سهام بخرید، بازم انجامش بدید.
نباید قدرت پساندازهای جزیی رو دست کم بگیرید. بیشتر افراد این نکته رو میدونن که باید پسانداز کنن و اینکارو هم کم و بیش انجام میدن ولی آخرش کارو خراب میکنن و همه پولی که جمع کردن رو برای خرید چیزی که هیچ نفعی براشون نداره و براشون هزینه میتراشه خرج میکنن.
مثلا چندماه کار میکنن و پولی که از هزینههای ماهانه زیاد میاد رو در حساب بانکی میذارن. یه روز یه گوشی موبایل دست یکی از دوستاشون یا توی اینترنت یا پشت ویترین مغازه میبینن و به اولین جایی که بتونن سفارش خرید رو میدن و کارت بانکی رو میکشن و همه پولی که با چندماه کار جمع کرده بودن رو خرج خرید موبایل گرونقیمتی میکنن که هیچ احتیاجی بهش نداشتن.
اینجور افراد دفعه بعدی کمی زرنگتر میشن و پول خیلی بیشتری رو جمع میکنن برای خرید ماشین، ولی اون موقع که میخواستن ماشین رو بخرن اصلا یادشون نمیاد که ماشین بیمه سالیانه، لاستیک و روغن میخواد و استهلاک داره. در واقع پولشون رو خرج کردن که هزینه بخرن.
منکر این نمیشم که ماشین شخصی برای آسایش شماست ولی کدوم برای شما مهمتره، آسایش فعلی شما یا استقلال مالی در آینده؟ هرکدوم برای شما مهمتره در راستای همون قدم بردارید.
اگه استقلال مالی دارید که همین الان ماشین بخرید و آسایش رو داشته باشید ولی اگه استقلال مالی ندارید، به نظرم کار عاقلانهای نیست که پساندازتون و استقلال مالی آینده رو برای خرید چیزی که مرتب براتون خرج میتراشه از دست بدید.
به احتمال قوی نام نسبت P/E را شنیدهاید. زمانی که بحث ارزشگذاری سهام پیش میآید، نسبت قیمت به درآمد از قدیمیترین و پراستفادهترین معیارهاست. با وجودی که این نسبت به سادگی محاسبه میشود ولی در واقع تفسیر آن مشکل است و در حالی که میتواند در شرایطی خاص، اطلاعاتی مفید به ما برساند، در زمانی دیگر ممکن است کاربرد مفیدی نداشته باشد. در نتیجه، بیشتر سرمایهگذاران در بازار سهام از این نسبت به درستی استفاده نمیکنند و بیشتر از آن چیزی که لایق آن است به این نسبت ارزش میدهند. در این مطلب داریم بیشتر با این نسبت آشنا شده و درباره چگونگی استفاده یا عدم استفاده آن در تحلیل و بررسی سهام، صحبت کنیم.
P/E خلاصه شده نسبت قیمت سهم (P مخفف Price) به درآمد هرسهم (EPS مخفف Earning Per Share) است. همانطور که از نام آن مشخص است برای محاسبه P/E ، قیمت فعلی سهم را بر درآمد هر سهم (EPS) تقسیم میکنید:
درآمد هر سهم (EPS)/قیمت سهم در بازار= P/ E
اغلب محاسبه نسبت P/E براساس سود محقق شدهای است که در آخرین گزارش سالیانه ذکر میشود. گاهی مقدار EPS موجود در فرمول P/E را EPS تقریبی و پیشبینی شده سال آینده در نظر گرفته میشود که به “پیشبینی درآمد هرسهم سال مالی” آینده نیز مشهور است. همچنین ممکن است برخی براساس EPS دو فصل گذشته (۶ ماه گذشته)، EPS آینده را تخمین میزنند و P/E را با این مقدار محاسبه مینمایند.
اختلاف چندانی بین این متغیرها وجود ندارد. اما مهم است بدانید که در محاسبه با روش اول، شما از اطلاعات تاریخی واقعی سهم استفاده میکنید، در صورتیکه در پیشبینی EPS ماههای آینده براساس EPS ماههای قبل، الزاما تخمینها دقیق و کامل نیست.
در شرکتهایی که سودده نیستند و EPS منفی دارند، وضعیتی چالشبرانگیز برای محاسبه P/E به وجود میآید و نظرات مختلفی برای محاسبه P/E در این موارد وجود دارد. برخی بر این باورند که باید P/E را منفی حساب کرد، برخی اعتقاد دارند باید P/E صفر به سهم داده شود
، در حالی که بسیاری از افراد دیگر، اینطور محاسبه میکنند که P/E اصلا برای این سهم وجود ندارد.
متوسط P/E کل بازار بورس نیز قابل محاسبه است که در کشورهایی مانند آمریکا بین ۱۵-۲۵ در نوسان است ولی این مقدار در بورس ایران بسیار کمتر و معمولا بین ۱۰-۴ است. نوسانات موجود در P/ E بطور قابل ملاحظهای به وضعیت اقتصادی نظیر تورم بستگی دارد. از طرفی نسبت P/E بین صنایع و حتی شرکتها میتواند اختلاف زیادی داشته باشد.
استفاده از نسبت P/E
برخی از سرمایهگذاران اعتقاد دارند، عدد P/E سهم به ما میگوید که با خرید سهم، چندسال طول میکشد تا سرمایه ما به اصطلاح برگردد؛ در حالی که این محاسبه، نوعی نگاه خیلی ساده و ابتدایی به نسبت P/E است.سودآوری شرکت ها و تغییرات آن همواره مورد توجه سهامدارن قرار می گیرد. علاوه بر آن اخبار و اتفاقاتی که ممکن است سودآوری شرکت ها را تحت تاثیر قرار دهد زیر ذره بین سهامداران قرار دارند.
✅ رشد سود سهام
با وجودی که EPS موجود در نسبت P/E براساس درآمد ناشی از ۴ فصل گذشته سهم محاسبه میشود، نسبت P/E چیزی بیشتر از یک معیار برای عملکرد گذشته شرکت است و به نوعی انتظارات سرمایهگذاران برای رشد یک شرکت را نیز نشان میدهد.
به یاد داشته باشید، قیمت سهام منعکسکننده طرز فکر سرمایهگذاران نسبت به ارزش این سهم است و رشد آینده سهم نیز در قیمت سهام لحاظ شده است. در نتیجه، یک راه بهتر برای تفسیر نسبت P/E این است که این نسبت را یک بازتاب از خوشبینی نسبت به آینده و سودآوری شرکت بدانیم.
اگر یک شرکت نسبت P/E بالاتر از بازار یا متوسط صنعت داشته باشد، به این معنی است که بازار انتظار بزرگی از این شرکت در طی ماهها و سالهای آینده دارد. یک شرکت با P/E بالا در نهایت مجبور خواهد شد تا سودآوری خود را بهطرز چشمگیری افزایش دهد یا اینکه نیاز است تا قیمت سهم شرکت کاهش یابد.
✅ گران یا ارزان
استناد به نسبت P/E در مقایسه با در نظر گرفتن ارزش بازاری سهام به تنهایی، معیار اندازهگیری بهتری برای ارزش سهام محسوب میشود (در نظرگرفتن قیمت و EPS با هم (P/E) بهتر میتوانند ارزش سهام را نشان دهند تا توجه صرف به قیمت سهم). برای مثال اگر همه متغیرها را ثابت در نظر بگیریم، یک سهم ۱۰۰۰ تومانی با P/E برابر با ۲۵، گرانتر از سهمی با قیمت ۴۰۰ تومان و P/E برابر ۸ است. البته توجه داشته باشید که محدودیتهایی در این نوع از تحلیل وجود دارد و شما نمیتوانید نسبت P/E دو شرکت مختلف را با هم مقایسه کنید تا بدانید کدامیک ارزش بیشتری دارد.
تشخیص بالا یا پایین بودن نسبت P/E بدون اینکه این دو فاکتور در نظر گرفته شود، مشکل است:
۱ – نرخ رشد سود شرکت
سرعت رشد شرکت در گذشته چقدر بوده است و آیا انتظار میرود در آینده این سرعت رشد، افزایش یابد یا حداقل ادامه پیدا کند؟ وقتی یک شرکت در گذشته نرخ رشد ۵ درصدی داشته و هنوز یک P/E بسیار بالا دارد، مشخص میشود که چیزی در این میان درست نیست. اگر نرخ رشد پیشبینی شده، نسبت P/E را توجیه نکند، بنابراین ممکن است سهام بیش از ارزش خود قیمتگذاری شده باشد. در این شرایط، تمام کاری که میتوانید انجام دهید این است که نسبت P/E را براساس EPS برنامهریزی شده (پیشبینی شده) محاسبه کنید.
P/E چیست و چه کاربردی دارد؟
۲ – صنعت
مقایسه شرکتها تنها در صورتی مفید است که هردو شرکت در یک صنعت باشند. برای مثال، مقایسه P/E شرکتی که در صنعت پتروشیمی ایران فعال است با شرکتی که در گروه خودروسازان قرار دارد اشتباه است. چون چشم انداز، پایداری رشد و سود در صنعت، سریع یا کندبودن تغییرات و سایر موارد در صنایع با هم متفاوت است. بنابراین لازم است شرکتهای با رشد زیاد را با سایر شرکتها در همان صنعت یا با متوسط صنعت مقایسه کرد.
مشکلات و دامهای P/E
تا اینجا یادگرفتیم که در شرایط درست، نسبت P/E میتواند به ما کمک کند تا تشخیص دهیم قیمت سهام بیش از ارزش واقعی است یا کمتر از آن. اما نسبت P/E دامها و مشکلات خود را دارد و بررسی آن تنها در شرایط خاصی معتبر است. برخی فاکتورهایی که میتواند باعث شود نسبت P/E، سودمندی خود را از دست بدهد شامل این موارد است:
حسابداری
محاسبه درآمد یک بخش از حسابداری است که شامل موارد غیرنقدی نیز میشود. علاوه بر این، مشخص کردن درآمد براساس قوانین حسابداری انجام میشود که در طول زمان ممکن است این قوانین تغییر یابد یا در هر کشور متفاوت باشد. به این ترتیب، محاسبه سود (EPS) بسته به چگونگی دفترداری و حسابداری میتواند به صورتهای متفاوت ارائه شود. در نتیجه مقایسه سودها (EPS ها) با یک دیگر گاهی به مقایسه سیب و پرتقال شبیه است.
در شرایطی که اقتصاد کشور تورم بالایی را تجربه میکند طبعاً کالاها و هزینههای استهلاک به دلیل بالا رفتن هزینههای جایگزینی کالاها و تجهیزات در مقایسه با سطح عمومی قیمتها کم در نظر گرفته میشود. بنابراین در زمانهای تورمی P/E ها عموما” پایینتر میآیند زیرا بازار سودها را که به صورت ساختگی به بالا گرایش دارد تخریب شده میبیند. مانند تمامی نسبتها، بررسی P/E در گذر زمان برای پی بردن به روند آن ارزشمند است. البته تورم این بررسی را دشوار میکند زیرا اطلاعات گذشته در زمان حال سودمندی کمتری دارد.
تفسیرهای مختلف
نسبت P/E پایین در یک شرکت الزاما به این معنی نیست که قیمت سهام آن کمتر از ارزش واقعی قرار دارد. بلکه ممکن است این معنی را داشته باشد که بازار، شرکت را در حال رفتن به سمت مشکلاتی در آینده میبیند. قیمت سهام شرکتها به دلیل خاصی پایین میآید. دلیل افت P/E میتواند اعلام شرکت مبنی بر برآورده نشدن سود موردانتظار باشد.
تنها به اتکای P/E سهام نخرید
یکی از اشتباهات رایجی که سرمایهگذاران غیرحرفهای مرتکب میشوند خرید سهام صرفا” به دلیل P/E بالا یا پایین آن است. توجه کنید که ارزشیابی سهام تنها با تکیه بر شاخصهای سادهای مانند P/E سادهانگارانه و نادرست است. با وجودی که P/E بالا ممکن است به معنی این باشد که قیمت سهام بیشتر از ارزش آن است، هیچ تضمینی وجود ندارد که بعدا” به سرعت پایین بیاید. از سمت دیگر، توجه کنید که حتی اگر قیمت یک سهم زیر ارزش خود باشد ممکن است ماهها یا حتی سالها طول بکشد تا بازار ارزش آن را اصلاح نماید.
تجزیه و تحلیل سهام امری بسیار پیچیدهتر از دانستن چند نسبت ساده است. به خاطر داشته باشیم نسبت P/E هر چند قطعهای از پازل ارزشگذاری سهام است اما تمام آن نیست.
در بورس هر شرکت در دسته بندی عضو یک گروه یا صنعت است برای مثال شرکت قند و شکر لرستان زیر مجموعه ی گروه قندی است و پتروشیمی جم زیر گروه پالایشگاهی و پتروشیمی است .
حال برای شناخت هر یک از شرکت ها و اینکه زیر گروه کدام صنعت است سازمان بورس برای هریک نمادی انتخاب کرده که حرف اول آن نماد نشان از گروه صنعتی آن است مثلا قلرست نماد شرکت قند و شکر لرستان است که حرف «ق » بیانگر زیرگروهی صنعت قند وشکر است .
مرور حروف و صنعت های مختلف:
قسمت های بعد را دنبال کنید ...
نزدیک به هفتصد شرکت با نمادهای مختلف در بورس پذیرش شدند. تصور کنید که یک ویژگی خاص را مد نظر قرار دادیم و تصمیم گرفتیم که نمادهایی که اون ویژگی رو دارند پیدا کنیم. جستجو در بین هفتصد نماد بازار برای پیدا کردن نمادی که ویژگی مد نظر مارو داره کار خیلی سخت و زمانبری هست.
فیلترها ابزاری در بورس هستند که به فعالین بازار کمک میکنند تا از بین صدها شرکتی که در بورس پذیرش شدند، سهامی که ویژگی مد نظرشون رو داره غربال کنند. فرض کنید ما به نمادهایی نیاز داریم که « حجم معاملات امروزشان دو برابر حجم معاملات دیروز » باشد. آیا جداکردن این نمادها به روش سنتی امکان پذیر هست؟! قطعا امکان پذیر هست ولی شاید نیاز باشد که خیلی زحمت بکشید و وقت زیادی هم صرف کنید؛ در حالی که اگر از فیلترها استفاده کنید در کسری از دقیقه میتونید نمادهای مورد نیازتون غربال کنید.
فیلترها مجموعهای از دستورات برنامهنویسی هستند که برای نوشتن آنها حتما باید به برنامهنویسی مسلط باشید و یا اینکه از فیلترهای آماده که در سطح اینترنت موجود هست استفاده کنید که شاید برای شما کاربردی نداشته باشد.تصور کنید که قصد دارید یک فیلتر اختصاصی بنویسید و یا چند فیلترُ با هم ترکیب کنید؛ طبیعتا برای عموم فعالین بازار که با برنامهنویسی آشنایی ندارند کاری سخت و غیر ممکن هست.
برای بورس تهران نیز، فیلترها فقط در سایت tsetmc.com (سایت مدیریت فناوری بورس تهران) اعمال میشود.با اعمال کردن این فیلترها، فقط سهام شرکتهایی که دارای ویژگیهای خاصی هستند در دیدهبان بازار نمایش داده میشوند.بنابراین فیلترهای سایت tsetmc صرفا کدهای نوشته شدهای هستند که طبقهبندی و یافتن سهام موردنظر را برای سرمایهگذار آسان میکنند.
برای ورود به بخش فیلترهای سایت tsetmc.com، پس از ورود، روی منوی دیدهبان بازار در بالای سایت کلیک کنید.
سپس روی گزینه فیلترها در منوی بالای دیدهبان کلیک کنید.
پس از اینکار پنجره مانند تصویر زیر باز میشود.
با کلیک روی “فیلتر جدید” امکان وارد کردن کدهای فیلتر و اعمال آنرا را خواهید داشت.
نظریات داو از 255 سرمقاله اي که براي وال استریت ژورنال نوشته استخراج شده است. چالرز داو، موسس وال استریت ژورنال و بنیانگذار داوجونز است. پس از مرگ او ، با جمع آوري مقالاتش نظریه داو شکل گرفت.نظریه داو شش اصل اساسی دارد که توسط نلسن ،رابرت، رها و همیلتون آن را به صورت امروزي اصلاح کردند . داو دریافته بود که میانگین قیمت پایانی سهام می تواند مبناي خوبی براي تشخیص وضعیت اقتصادي کشور باشد.در سوم ژوئن 1884 نخستین میانگین یا شاخص بازار سرمایه که از میانگین قیمت نهایی 11 شرکت بدست آمده بود توسط داو منتشر شد. نظریات داو تقریبا به عنوان اصول پایه اي تحلیل تکنیکال استفاده میشود. اصل اساسی نظریه داو این است همه چیز در میانگین ها(شاخص ها) لحاظ می شود.
تعریف روند روند جهت حرکت قیمت را در بازار نشان می دهد. بازار هرگز بصورت یک خط راست حرکت نمی کند و تغییرات بازار به صورت یکسري از حرکات زیگزاگ مشخص می شود. این زیگزاك ها همانند یکسري موج هاي پی در پی می باشند که شامل موجهاي صعودي و موج هاي نزولی می باشند. برآیند حرکات این موج هاي صعودي و نزولی روند بازار را تشکیل می دهد که شامل روند هاي صعودي و نزولی و خنثی می باشد.
مطالعه رفتار و حرکات قیمت سهام در گذشته با هدف پیش بینی روند قیمت ، در آینده.که براي هر نوع کالا یا شاخص یا سهام قابل استفاده است.
آیا گذشته می تواند براي پیش بینی آینده مورد استفاده قرار بگیرد؟
روش هاي پیش بینی ، از پیش بینی وضع هوا گرفته تا تحلیل هاي بنیادي ، کاملا مبتنی بر اطلاعات گذشته می باشد. علم احتمالات بر اساس پیش بینی بنا نهاده شده است. بیشتر اعمال ما بر اساس تجربیات گذشته ما از آن عمل قابل پیش بینی است.
مودار قیمت ها تجلی افکار عمومی است که بر اساس اصول روانشناسی عمومی که قابل پیش بینی است بنا نهاده شده است. رفتارهاي بازار شامل سه اصل اولیه دارد:قیمت،زمان،حجم
فلسفه تحلیل تکنیکال
1 .همه چیز در قیمت لحاظ شده است:یعنی همه عوامل سیاسی اقتصادي و... در قیمت لحاظ شده است.تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست.اگر تقاضا بیشتر از عرضه باشد قیمت صعودي می شود و اگر عرضه برتقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش می یابد.این تغییرات، اساس تمام پیش بینی هاي اقتصادي و بنیادي است.
2 .قیمت ها بر اساس روند حرکت می کند:هدف از ترسیم نمودار قیمت ، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت این روند است.
3 .تاریخ تکرار می شود.آینده چیزي نیست جز گذشته.
مدرس: فرهاد سلطانی
انجام هر فعالیتی تابع آداب و مقرراتی است. سرمایه گذاری در بورس نیز تابع مقررات و آداب خاص خود است. اولین کاری که برای سرمایه گذاری در بورس باید انجام داد گرفتن ”کد معاملاتی“ است. این کد به منظور راحت تر شدن و سرعت یافتن بیشتر کار به افراد داده میشود.
همان طور که بانک به مشتری خود شماره حسابی میدهد که مشتری با آن شماره شناخته می شود. بنابراین، سیستم معاملاتی بورس افراد را به وسیله کد معاملاتی آن ها شناسایی می کند. برای گرفتن کد معاملاتی ، فرد می تواند با مراجعه به یکی از کارگزاری ها و ارایه فتوکپی شناسنامه یا کارت ملی خود کد مربوط به خود را دریافت دارد. کد معاملاتی شامل سه حرف اول نام خانوادگی به همراه یک عدد ثابت میباشد. به عنوان مثال، کد معاملاتی کسی که نام خانوادگی او فخرآبادی است میتواند ”فخر ۱۱۳۱۳ ”باشد.
سرمایه گذاران در هر کجا که سرمایه گذاری میکنند علاوه بر این که به دنبال کسب سود هستند، در انتخاب نوع سرمایه گذاری نیز به دنبال جایی می گردند که سود بیشتری بدهد، مورد اطمینان و قانونی باشد، هر زمان که بخواهند بتوانند از وضعیت سرمایه گذاری خود مطلع شوند، هر وقت که بخواهند بتوانند سرمایه خود را نقد کنند و...
برخی نیز علاوه بر این، معیارهای متعالی تری دارند. به عنوان مثال، به دنبال سرمایه گذاری در کاری هستند که علاوه بر خودشان، جامعه نیز از آن بهره مند شود. مثلا ایجاد اشتغال بکند و...
بورس از جمله مراکزی است که جمیع این ویژگی ها را داراست.پس سرمایه گذاری در بورس نه تنها برای سرمایه گذاران و سرمایه پذیران سودمند است بلکه برای کل جامعه نیز فواید قابل توجهی دارد.
فواید بورس برای سرمایه گذاران
1 -درآمد :مهمترین هدف هر فرد از سرمایه گذاری کسب درآمد است. سرمایه گذاری در بورس میتواند از دو راه این خواسته را محقق سازد. نخست از طریق پرداخت سود ناشی از فعالیت کارخانه ها و شرکت ها؛ بدین ترتیب که، کارخانه ها یا شرکت هایی که سهام شان در بورس عرضه شده است بخشی از سودی را که از فروش کالاها و خدمات شان حاصل میشود بین سهامداران تقسیم میکنند. بدین ترتیب کسانی که با خرید سهام شرکت ها و یا کارخانه های بورسی در این مراکز شریک شده اند از این طریق کسب درآمد میکنند.
راه دوم کسب درآمد سهامداران بورس، ناشی از فعالیت های مفید و مؤثر مدیران شرکت های مربوطه است که باعث افزایش قیمت سهام شرکت ها می شود که این به معنی افزوده شدن بر دارایی سهامداران است.
2 -قابلیت نقدشوندگی :کسانی که در بورس سرمایه گذاری میکنند اگر به پول شان نیاز پیدا کنند بسیار سریع تر از بسیاری از سرمایه گذاری های دیگر می توانند سهام خود را به پول نقد تبدیل کنند. برای این کار کافی است به اولین کارگزار بورس مراجعه نمایند و فرم تقاضای فروش سهام شان را تحویل دهند. سهولت فروش سهام طوری است که حتی در سخت ترین شرایط هم، درصورتی که فرد سهام خود را اندکی کمتر از قیمت روز بازار ارائه نماید، در کمترین زمان سرمایه اش نقد خواهد شد. این در حالی است که بسیاری از سرمایه گذاری های دیگر فاقد این ویژگی میباشند. به عنوان مثال، فرض کنید فردی در خرید ماشین، زمین یا منزل مسکونی سرمایه گذاری کرده و حاال نیازمند پول شده است. روشن است که تبدیل هر یک از موارد ذکر شده به پول نقد به مراتب مشکل تر از فروش سهام شرکت های بورسی خواهد بود.
3 -مشارکت در تصمیم گیری ها : تصمیم گیری برای اداره شرکت های پذیرفته شده در بورس با نظر صاحبان سرمایه انجام میپذیرد. افرادی که سهام شرکت های بورسی را خریداری میکنند مطابق قانون می توانند در مجامع شرکت مربوطه حضور پیدا کنند و با شنیدن گزارش فعالیت ها از گردش کار شرکت آگاه شوند و همچنین با حق رأی خود نسبت به انتخاب هیئت مدیره، طرح های مورد نظر و میزان سود تقسیمی به سهامداران شرکت اظهارنظر نمایند. این مزیت شرکت های بورسی سبب شده است که سهامداران بتوانند هم از فعالیت های شرکت آگاه شوند و هم در تصمیم گیریها مشارکت داشته باشند.
4 -اطمینان از مکان سرمایه گذاری :بورس مکانی بسیار امن برای سرمایه گذاری است. برای اثبات این مدعا کافی است به قانون حاکم بر بورس توجه کنیم. بورس براساس قانون بازار اوراق بهادار تأسیس شده است و مطابق آن فعالیت میکند. در قانون علاوه بر این که کلیه فعالیت های بورس مشخص شده است و هر نوع فعالیتی با اخذ مجوز قانونی صورت میگیرد یک نهاد ناظر به نام ”سازمان بورس“ نیز در نظر گرفته شده تا بر تمامی فعالیت هایی که انجام می شود نظارت کند. نکته دیگر این که شرکت های بورسی براساس قانون موظف اند اطلاعات مجاز مربوط به خود را به طور مرتب در اختیار خریداران و فروشندگان قرار دهند. این کار باعث شفاف شدن بازار می شود و بدین ترتیب هر کس که اطلاعات لازم را برای خرید و فروش در اختیار داشته باشد می تواند با اطمینان اقدام به معامله کند. نتیجه این که، قانون حاکم بر بورس و سازوکارهای پیشبینی شده مکانی مطمئن برای سرمایه گذاری فراهم آورده است.
نظام قیمت گذاری در بورس به گونه ای طراحی شده است که هیچ کس نمی تواند در قیمت گذاری دخالت کند؛ به این ترتیب که در بورس افراد نمی توانند شخصاً اقدام به خرید و یا فروش سهام بنمایند و این کار باید از طریق کارگزاری های بورس و کارگزاران آن انجام شود.
کارگزاران افرادی هستند که تحت نظارت سازمان بورس فعالیت می کنند. ورود به بورس بدین طریق است که، چه فروشندگان و چه خریداران سهام در اولین قدم تقاضای خود را به کارگزاران بورس تحویل می دهند. کارگزاران هر روز به جز روزهای پنجشنبه و ایام تعطیل از ساعت ۹ صبح الی ۳۲ ظهر در تالار بورس حاضر شده و تمامی تقاضاهای خرید و فروش را وارد سیستم معاملات می کنند.
پس از وارد شدن لیست تقاضاها در سیستم معاملات، تقاضاها در دو صف؛ صف خرید و صف فروش، براساس قیمت و زمان ورود، اولویت بندی می شود. این سیستم به گونه ای طراحی شده است که قیمت هایی را که برای فروش ارزانتر است و تقاضاهای خریدی را که قیمت بالاتری دارند در ردیف اول قرار میدهد. بدین ترتیب هر کس که به ارزان ترین قیمت بفروشد در اول صف فروش و هر کس که به گران ترین قیمت بخرد در اول صف خرید قرار میگیرد و بنابراین قبل از دیگران معامله خواهد کرد. البته در صورتی که دو تقاضا با یک قیمت وارد سیستم شود، سیستم اولویت را به تقاضایی می دهد که زودتر وارد سیستم معاملات شده باشد. این عملکرد سیستم بیانگر آن است که روند معاملات و قیمت سهام براساس عرضه و تقاضا مشخص میشود و امکان دخالت افراد در آن وجود ندارد.
بورس چیست؟
برای شناخت بورس و آشنایی بیشتر با آن بهتر است از ”بازار“ و تعریف آن شروع کنیم. در یک تعریف ساده، می توان گفت که، بازار مکانی است که در آن خرید و فروش صورت می گیرد و ساده تر این است که بگوییم هرگاه شرایطی فراهم شود که بین خریدار و فروشنده رابطه برقرار شود و معامله ای صورت پذیرد بازار تشکیل شده است. این شرایط می تواند مکان خاصی باشد یا شبکه ای ارتباطی مثل اینترنت. در بازارها به طور کلی دو نوع دارایی، دارایی های واقعی و دارایی های مالی، مورد معامله قرار می گیرند.
دارایی های واقعی همان دارایی های فیزیکی هستند مثل زمین، ساختمان و انواع کاال مانند ماشین، لوازم خانگی و .... اما دارایی های مالی دارایی های کاغذی و بهتر بگوییم اسنادی هستند، مثل سهام و اوراق مشارکت.
بورس بازاری است که در آن دارایی های مختلف مورد معامله قرار می گیرد. از این رو، انواع بورس ها را می توان به سه دسته ی کلی بورس کاال، بورس ارز و بورس اوراق بهادار طبقه بندی کرد.
1 -بورس کاالا : بازاری که در آن خرید و فروش کالایی معین صورت می گیرد و به طور منظم و دائم فعال است بورس کالا نام دارد. در بورس کالا معمولا مواد خام و مواد اولیه مورد معامله قرار میگیرد. هر بورس کالا را با نام همان کالایی که مورد معامله قرار میگیرد نامگذاری می کنند. مثلا بورس نفت و بورس گندم.
2 -بورس ارز: در بورس ارز، همان طور که از نام آن مشخص است، کار خرید و فروش پول های خارجی انجام می گیرد. این بورس در کشور ما فعال نیست اما در کشورهای پیشرفته فعالیت چشمگیری دارد.
3 -بورس اوراق بهادار: در بورس اوراق بهادار دارایی های مالی از قبیل سهام، اوراق مشارکت و... مورد معامله قرار می گیرد. در ایران، به بازار خرید و فروش اوراق بهادار که به طور رسمی و دائمی در محل معینی تشکیل میشود ”بورس اوراق بهادار“ می گویند ولی ما در این نوشته برای اختصار آن را بورس یا بورس اوراق بهادار میگوییم.
بورس اوراق بهادار چه می کند؟
کار اصلی بورس اوراق بهادار این است که زمینه ای فراهم میآورد تا دو گروه از مردم، به طور قانونی، در یک فعالیت اقتصادی شریک و علاوه بر تأمین نیازهای یکدیگر، از منفعت و سود این فعالیت بهره مند شوند. این دو گروه سرمایه گذاران و سرمایه پذیران می باشند. اصولا در یک تقسیم بندی ساده، افراد جامعه را میتوان به دو گروه تقسیم کرد؛
یک گروه کسانی که پول، سرمایه و یا پس انداز دارند اما نمی توانند با آن کار کنند و گروه دوم کسانی که توانایی انجام فعالیتهای اقتصادی دارند اما سرمایه و پول کافی ندارند. این دو گروه علاوه بر این که یکدیگر را نمی شناسند و تعداد آنها نیز کم نیست دارای ویژگی های مختلفی هستند. به عنوان مثال، همه سرمایه گذاران به یک اندازه پس انداز ندارند. برخی دارای مبالغ اندک و برخی صاحب مبالغ کلان می باشند.
سلیقه این افراد هم برای سرمایه گذاری متفاوت است، مثلا عده ای تمایل به سود کم در کوتاه مدت دارند و عده ای به دنبال سود بیشتر ولی در درازمدت اند و ده ها ویژگی دیگر. سرمایه پذیران نیز از ویژگی های مختلف برخوردارند، برای مثال، هر گروه در زمینه خاصی فعالیت می کنند با توجه به نوع فعالیت شان سودهای متفاوتی پرداخت می کنند، در اداره مراکز تولیدی خود سلیقه متفاوت دارند و... حال با این همه ویژگی های متفاوت چگونه می توان بین این دو گروه رابطه برقرار کرد تا همه آن ها ضمن قبول شرایط یکدیگر حاضر به شراکت شوند؟
یکی از کارهای اساسی بورس همین است که با ایجاد یک فضای مناسب و قانونمند زمینه ای فراهم آورد تا از طریق آن برآوردن تمامی خواسته های قانونی طرفین با حفظ حقوق آنها میسر شود. بورس یک مشکل یار بزرگ دیگر را نیز حل کرده است، به طوری که می توان ادعا کرد حل این مشکل باعث گسترش سرمایه گذاری و در نتیجه توسعه یافتگی و پیشرفت سریع تر کشورهای جهان شده است. آن مشکل این است که اگر افراد مختلفی که با سرمایه های متفاوت وارد بورس شده و در فعالیت های اقتصادی بزرگ شریک می شوند، بخواهند در هر زمان که تصمیم بگیرند، سهم و سرمایه خود را به قیمت مناسب بفروشند، باید چه کار کنند؟
به عنوان مثال اگر فردی ۳۱۱ سهم از ۳۲۳ میلیون سهم یک کارخانه سیمان را دارا باشد و تصمیم بگیرد آن را همین امروز بفروشد چگونه می تواند قیمت سهام خود را مشخص کند؟
چطور میتواند قیمت کارخانه را محاسبه نماید تا براساس آن قیمت سهم خود را مشخص کند؟
چه قدر زمان، چه تعداد افراد و چقدر هزینه برای این کار الزم است؟ و...
بورس این مشکل را حل کرده و سازوکاری را طراحی کرده است که هر فرد با هر میزان سهم، در هر روز تصمیم به فروش سهامش بگیرد بتواند از قیمت سهام خود آگاه شود و یا حتی اگر تصمیم به فروش نداشته باشد قیمت روز سهام خود را بداند.
اندیشه ایجاد بورس زمانی شکل گرفت که عده ای از بازرگانان اروپایی از فعالیتهای تجاری خود ضرر کردند، بنابراین به فکر راه حلی افتادند تا به وسیله آن بتوانند جلوی این ضرر را بگیرند و یا آن را به حداقل برسانند. نتیجه آن شد که تعدادی از بازرگانان عده ای را در فعالیتهای خود شریک کردند تا با این روش سود و زیان احتمالی را با آنها تقسیم کنند. این تجربه موفقیت آمیز بود لذا به تدریج هر تاجری سعی میکرد تا فعالیت های تجاری خود را با این روش ادامه دهد؛ به خصوص که این روش برای افرادی که فعالیت های بزرگ اقتصادی انجام میدادند بسیار مطلوب تر بود.
رفته رفته این تجربه قانونمند شد و به تشکیل شرکت های سهامی تبدیل گردید. اولین تجربه مربوط به تشکیل یک شرکت سهامی در کشور روسیه بود که در سال ۳۱۳۱ میلادی تصمیم گرفت کالاهایی را بدون این که آفریقا را دور بزند، از شمال اروپا به شرق آسیا و چین ببرد و این کاری بود که احتمال ضرر در آن بیشتر بود. برای انجام این کار عده ای از تجار سرمایه لازم را تأمین کردند و هر کس به نسبت سرمایه خود در سود و زیان شرکت شریک شد و این کار با موفقیت صورت گرفت.
بعدها با گسترش مبادلات در اروپا به سرمایه های زیادتر و شرکای بیشتری نیاز شد. برای این کار نیاز به مراکزی بود تا بتوان بین سرمایه گذاران و سرمایه پذیران رابطه برقرار کرد. چنین مراکزی تأسیس شدند و بورس نام گرفتند. اولین بورس دنیا در قرن هفدهم میلادی در شهر آمستردام هلند تشکیل شد و امروز اکثر کشورهای جهان دارای بورس هستند. در ایران نیز در سال ۳۱۳۳ قانون تشکیل بورس به تصویب رسید و از ۳۳ بهمن ماه سال ۳۱۳۱ آغاز به کار کرد.
همه افراد جامعه ما بورس را نمی شناسند و با نحوه سرمایه گذاری در آن و فواید و سودمندی های ناشی از آن آشنا نیستند. این در حالی است که آشنایی با بورس و فعالیت در آن می تواند در زندگی اقتصادی مردم بسیار مؤثر باشد. تا همین سال های اخیر، بیشتر مردم پس اندازهای خود را فقط در بانک ها نگهداری می کردند و با راه های دیگر استفاده از اندوخته های خود آشنا نبودند. اما امروزه بسیار شنیده میشود که راه دیگری هم برای استفاده از پس اندازها وجود دارد و آن این است که یک فرد عادی می تواند در مالکیت واحدهای تولیدی و تجاری بزرگ مشارکت نماید و از نتایج مشارکت و سرمایه گذاری خود به سادگی بهره مند شود. اما به راستی چگونه ممکن است یک فرد عادی با سرمای های اندک در سرمایه گذاری های بزرگی شریک شود در حالی که نه شرکای خود را می شناسد و نه امکان کسب اطلاع از نحوه فعالیت، میزان هزینه ها، درآمدها و ... دارد؛ گذشته از این، اصالًا چنین کسی چگونه می تواند از حساب و دخل و خرج این مرکز تولیدی که در آن مشارکت کرده است آگاهی پیدا کند؟
در پاسخ به این سوال باید گفت که، بورس امکان هر آنچه را که برای سرمایه گذاری و مشارکت در این مراکز الزم است فراهم آورده و علاوه بر نظارت دقیق بر فعالیت های این مراکز، مطابق قانون مدافع حقوق سرمایه گذاران است.
افراد ریسکپذیر بهدلیل بالا بودن میزان بازدهی مورد انتظارشان، معمولا به سرمایهگذاریهایی در بازار پول و بازار بدهی مانند سرمایهگذاری در سپردههای بانکی و سرمایهگذاری در اوراق مشارکت و... تمایل ندارند. این دسته از افراد عموماً سرمایهگذاری در بورس را ترجیح میدهند، بنابراین تجزیهوتحلیل و تعیین ریسک سرمایهگذاری برای این گروه از سرمایهگذاران بسیار اهمیت دارد.
افراد ریسکپذیر بهدلیل بالا بودن میزان بازدهی مورد انتظارشان، معمولا به سرمایهگذاری در سپردههای بانکی و سرمایهگذاری در اوراق صکوک و اوراق مشارکت و... تمایل ندارند .در مقابل، افراد ریسکگریز بیشتر علاقهمند به سرمایهگذاری در سپردههای بانکی یا خرید اوراق مشارکت هستند، چون اینگونه سرمایهگذاریها تقریباً هیچگونه ریسکی را متوجه آنها نمیکند و بازدهیاش، تضمین شده است.
گروه سوم هم افراد بیتفاوت به ریسک هستند، افرادی که به دلایل مختلف، هیچ عکسالعملی نسبت به فرصتهای سرمایهگذاری و ریسکهای مترتب بر آن از خود نشان نمیدهند.نکته مهم آن است که گروه اول که ریسکپذیر بوده و بازار سهام را انتخاب میکنند نیز روحیات و تیپهای شخصیتی متفاوتی دارند و میتوان آنها را به سرمایهگذار پرریسک، دارای ریسک متوسط و ریسکگریز تقسیمبندی کرد که هر گروه در بازار سهام براساس روحیات خود به گروههایی از سهام یا ابزارهای مالی مرتبط متمایل میشوند.